دوست داشتن !

درهم نگریستند اما سرشار از مهربانی

چشمهاشان هر کدام پیاله ای پر از شراب سرخ

که در کام تشنه ی چشمان هم میریختند

و کم کم بر هر دو لب

لبخندی آهسته باز می شد ،

لبریز از محبت،

سیراب از دوست داشتن ،

نه عشق،

دوست داشتن !

لحظاتی این چنین ،

خوب و شیرین و نرم و خاموش گذشت

( دکتر علی شریعتی )