دکتر شریعتی

این وب نمایش دهنده ی تفکرات بزرگمردیست که ناشناخته باقی مانده و خواهد ماند

دکتر شریعتی

این وب نمایش دهنده ی تفکرات بزرگمردیست که ناشناخته باقی مانده و خواهد ماند

روز

در هم می آمیزند و سلام و پرسش و خنده ی صبحگاهی!
گویی دیداری پس از بازگشت است!
آری،از سفر خواب باز می گردند،
و در پای چشمه ی جوشان فلق
که میعادگاه پس از هر شبشان است،
یکدیگر را دیدار می کنند...
و روز آغاز می شود.

..................

من در حالی که همه بودنم
به یک نگریستن مطلق بدل شده است،
چشم در قلب مذاب خورشید دوخته ام
و همچون شمع که در گریستن خویش
قطره قطره می میرد؛من در این نگریستن خویش
ذوب می شوم و محو می شوم و پایان می گیرم

آتش


آتشهایی که می پزند،
آتشهایی که می سازند ؛
آتشهای سرد، خنک کننده ،خوب، پاک، روشن،نامرئی، . ..
نیرو آن آتش عشق در خدا !! چه کسی به این پی برده است ؟
آتش عشق در روح خدا ، آتشی که همه هستی تجلی آن است ،
آتش گرم نیست ،داغ نیست .چرا؟
نیازمندی در آن نیست ،تلاطم در آن نیست، نا استواری ، شک، تزلزل ،
تردید ،نوسان ، وسواس،اظطراب ... نگرانی ،در آن نیست،
اما آتش است ،آتشین تر از همه آتشها .
آتشی که پرتو یک زبانه اش آفرینش است،
سایه اش آسمان است،
جلوه اش کائنات است،
گرده خاکستر نازک و اندکش کهکشانها است...
چه می گوییم ؟!!!



این آتش عشق در خدا !یعنی چه؟
آتش عشق که این جوری نیست .....
پس این آتش دوست داشتن است. آری.

آتش دوست داشتن است،عجب ! ؟
منهم مثل همه عارف ها و شاعرها حرف میزدم.آتش عشق !؟ آنهم در خدا !؟

نه ، آتش دوست داشتن است که داغ نیست ، سرد نیست، حرارت ندارد؛
چرا؟ که نیازمندی ندارد؛
که غرض ندارد؛
که رسیدن ندارد،
که یافتن ندارد،
که گم کردن ندارد ،
که به دست آوردن ندارد ،
که بکار آمدن و بدرد خوردن ندارد...

سخن روز

دنیا را بد ساخته اند ... کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد ... کسی که تورا دوست
دارد ، تو دوستش نمی داری ... اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد ... به
رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند ... و این رنج است ...


(دکتر علی شریعتی)